فهرست داستان های این مجموعه:

1. لاتاری...شرلی جکسون

2.شام خانوادگی...کازائی ایشی گورو

3. ذوق زبان...آن تایلر

4. آن طرف خیابان...جان آپدایک

5. خانه ی واندا... آن بیتی

6. آن میلر دیگر... توبیاس ولف

  خلاصه ای از هر داستان:

*لاتاری:

مراسم پرطمطراق و مفصل قرعه کشی،  در یک دهکده و سالی یک بار آن هم در ماه ژوئن بین همه ی اهالی برگزار می شود.همه مشتاق شرکت در آن هستند و اگر کسی برگه ای را که خال سیاه دارد، از صندوق سیاه دریباورد، آماج سنگسار اهالی واقع می شود.لاتاری یک داستان به شدت ترسناک و تهوع آور است. سنگسار انسان عصر جدید آن هم مشتاقانه و داوطلبانه...!

*شام خانوادگی:

کازائو ایشی گورو اصلاً ژاپنی است. راوی ماجرا مرد جوانیست که پس از سالها زندگی در کالیفرنیا با وجود دلخوری و قهری که بین او و پدر و مادرش بوده - به خانه پدرش در توکیو برمی گردد، در حالیکه مادرش بر اثر خوردن فوگو - نوعی ماهی - در یک میهمانی، مرده است و خواهرش در اوزاکا به دانشگاه می رود و سیگار هم می کشد و دلش می خواهد هر طوری که شده با دوست پسرش به آمریکا برود...

* ذوق زبان:

راوی ماجرا زنی است که مادرش مرده است.این زن آمریکایی با شوهر ایتالیایی اش که استاد زبان شناسی است و حالا دارد عربی یاد می گیرد، در تعطیلات کریسمس به مزرعه ی پدرش در ویرجینیا می رود. پدر در خانه ای که زمانی با مادر زندگی می کرده است، تنهاست...

به اعتقاد بسیاری از منتقدان هیچ کس به خوبی آن تایلر ، خانواده ی در حال فروپاشی جامعه آمریکا را به تصویر نکشیده و به عمق روحیه اجزای پراکنده آن پی نبرده است.

خانم آن تایلر خودش، زبان شناس است و فارسی را هم خوب حرف می زند. او همسر تقی مدرسی است که با هم در شهر بالتیمور ایالت مری لند زندگی می کنند.

*آن طرف خیابان:

مادر شخصیت اصلی داستان- فارست- مرده است و او به زادگاهش برگشته تا سند ماشین مادرش را به اسم خودش بکند. خانم محضرداری که قرار است این کار را برایش انجام بدهد، به طور اتفاقی خانه و دفتر کارش، رو به روی خانه ی سال های کودکی « فارست» است. فارست در ذهنش خاطرات سال های دور کودکی را مرور می کند...

*خانه ی واندا: پدر « می» او و مادرش را ترک کرده و مادرش به دنبال او رفته است و می دوازده ساله را در خانه ی واندا گذاشته است تا برگردد. اما در غیبت مادرش، سر و کلّه ی پدرش با یک زن دیگر پیدا می شود و او را از خانه ی واندا به خانه ی آن زن می برد؛ اما چندی بعد شوهر آن زن هم پیدا می شود و ...

*آن میلر دیگر:

توبیاس ولف که تجربه ی زندگی سربازی را دارد، و نیز خاطراتی که از همسران متعدد مادرش داشته توانسته است، داستانی را که پرداخته با استادی پیش ببرد.

قهرمان داستان « میلر» نام دارد که در روز رزمایش نظامی، جیپی که از مرکز آمده به او خبر می دهد که مادرش فوت کرده و او باید خودش را به مراسم تدفین و ترحیم او برساند.میلر که به خاطر ازدواجش با معلم زیست شناسی اش قهر کرده، به نامه ها و تلفن های مادرش جواب نمی دهد؛ اما این خبر فرصت مناسبی است که از زندگی سخت سربازی و شرایط دشوار ارتش ، حتی برای مدت کوتاهی فرار کند.اما ته قلبش خوشحال است ، زیرا شک ندارد که مادری که مرده است مادر سرباز دیگری است که اسم او هم « میلر» است.با این تصور سوار جیپ می شود که به مرکز و از آنجا به خانه ی مادرش برود. در راه تصمیم می گیرد با مادرش آشتی کند و برای همیشه همدیگر را ببخشند.از گلفروشی دسته ای گل می خرد تا با هدیه دادن آن به مادرش، گذشته را فراموش کنند. اما وقتی زنگ خانه را می زند...هم خود میلر جا می خورد و هم خواننده ی داستان غافلگیر می شود؛ مادر میلر واقعاً مرده است!

*چخوف:

ریموند کارور که خودش لقب « چخوف آمریکا» را دارد، در این داستان که از آخرین مجموعه اش که در سال 1988 یعنی آخرین سال عمرش منتشر شد، انتخاب شده است، آخرین روزهای زندگی استاد بزرگش « انتوان چخوف» را ترسیم کرده است.

نکته ی جالب که از این داستان دریافتم، این بود که در آن سالها اکثر مردم یادداشت های روزانه شان را در دفترچه هایشان می نوشته اند و یکی از ویژگی های همین داستان هم این است که از خلال یادداشت های کوتاه روزانه ی اطرافیان می شود به احوال دم مرگ چخوف پی برد.

از دوستان خوبم آقایان مجید خادمی و محمدجلیل مظفری بابت معرفی و امانت این کتاب رسماً تشکر می کنم.

حسن سلمانی

نظرات شما عزیزان:

رضا فراهانی203انسانی

ساعت17:53---9 آذر 1392

[وب سایت]

وبلاگتون خوب بود مطالب متنوعی داشت...

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: