الهه ی الهام
انجمن ادبی

«پرسه»

 -        بفرما، اینم یه پاکت سیگار و یه فندک ویه بطری هم آب معدنی تگریِ تگری.

<!--[if !supportLists]-->-        <!--[endif]-->اینم پولش. بگیر دیگه. خودتو لوس نکن.

<!--[if !supportLists]-->-        <!--[endif]-->خجالت بکش، بذار تو کیفت. پولشو به رخم می کشه.اگه چیز دیگه ای لازم نداری، حرکت کنیم.

<!--[if !supportLists]-->-        <!--[endif]-->بزن بریم. من که حاضرم.

<!--[if !supportLists]-->-        <!--[endif]-->پس چشماتو ببند، دو کیلومتر جلوتر، اون دست اتوبان،هر وقت که گفتم بازشون کن. جِر نزنی ها.

<!--[if !supportLists]-->-        <!--[endif]-->امّا دلم میخواد مسیر رو تماشا کنم. نکنه می خوای منو بدزدی و سر به نیستم کنی؟

<!--[if !supportLists]-->-        <!--[endif]-->چشماتو ببند و تو دلت تا بیست و پنج بشمُر.

<!--[if !supportLists]-->-        <!--[endif]-->... بیست و سه، بیست و چار، اینم بیست... و... پنج؛ وای چه قدر خوشگله! چه جوری این جا رو پیدا کردی؟



ادامه مطلب ...
یک شنبه 15 ارديبهشت 1392برچسب:داستان,پرسه,حسن سلمانی,الهه ی الهام, :: 14:31 :: نويسنده : حسن سلمانی

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 65 صفحه بعد

آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان الهه ی الهام و آدرس elaheelham.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان