الهه ی الهام
انجمن ادبی
« جوانی» اثری از چین و چروک در جبین نیست در دلش از زمستان خبری نیست دنیا را با سرانگشتانش بازی میدهد طوفان جوانی صخره را به لرزه می اندازد همراز نغمه است و با سکوت بیگانه طراوت و شادابی در زبان و طعم و مزّه بر کام گر متلاطم شود، باران سیل آساست ور بجهد، آتش سوزان سیل جوانی، کوه ها را به لرزه می آورد در مسیر زندگانی پخته و آبدیده می شود انسان از آن نیرو می گیرد و بدان می بالد با زمین همآغوش می شود با آسمان دست و پنجه نرم می کند دست های جوانی، به کردگار می رسد. شاعر: زلیم خان یعقوب دیلمانج: زین العابدین چمانی موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
||
|